سیوجان
شنبه 23 شهريور 1392برچسب:, :: 23:5 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 

معيارهاى انتخاب و گزينش(ذيل آيه 55 سوره يوسف)

 

 در انتخاب و گزينش افراد، به معيارهاى قرآنى توجّه كنيم. علاوه بر «حفيظ و عليم» بودن، معيارهاى ديگرى در قرآن ذكر شده است، از آن جمله:
 1. ايمان. «افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايستوون»( سجده، 18)
 2. سابقه. «والسابقون السابقون . اولئك المقربون»( واقعه، 10تا11)
 3. هجرت. «والذين آمنوا و لم يهاجروا ما لكم من ولايتهم من شى‏ء»( انفال، 72)
 4. توان جسمى و علمى. «و زاده بسطة فى‏العلم و الجسم»( بقره، 247)
 5. اصالت خانوادگى. «ماكان ابوك امرء سوء»( مريم، 28)
 6. جهاد و مبارزه. «فضل اللَّه المجاهدين على‏القاعدين اجراً عظيما»( نساء، 95)

 

 



آيا نماز ابوبكر به جاي پيامبر دليل بر خلافت اوست؟

علماي اهل سنت وقتي ديده‌اند که دست شان از دليل و نص خالي است، به قضيه نماز خواندن ابوبکر در زمان بيماري رسول خدا صلي الله عليه وآله استناد کرده‌اند و مي‌گويند که اگر او شايستگي خلافت دنيوي را نداشت، رسول خدا صلي الله عليه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروي است نمي‌گماشت؛ در حالي که طبق روايت صحيح بخاري هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه وآله فهميد که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، براي اين که براي او طرفدارانش دستاويزي براي آينده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناري ايستاد و تنها مکبر بود و با صداي بلند تکبير مي‌گفت:

وَأَبُو بَكْر يُسْمِعُ النَّاسَ التَّكْبِيرَ.

صحيح البخاري ج 1 ص 174 ح 712.

ابوبكر صداى تكبير را به مردم مى رساند.

همچنين در کتاب‌هاي اهل سنت آمده است که تعدادي از صحابه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بوده‌اند. ابي داود در سنن خود مي‌نويسد:

اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَكْتُومٍ يَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى.

سنن أبي داود ج 1 ص 143 ح 595.

پيامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم ابن امّ مكتوم را كه شخصي نابينا بود به امامت مردم در نماز برگزيدند.

حتي علماي اهل سنت تصريح کرده‌اند که خود رسول خدا صلي الله عليه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است:

النبي (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ.

مصنف ابن أبي شيبة ج 2 ص 119 ح 7170.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند.

پس اگر نماز گذاردن کسي به جاي پيامبر (ص) دليل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و يا عبد الرحمن بن عوف جانشين پيامبر (ص) نشدند؟

از اين گذشته، علماي اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود:

من أصل الدين الصلاة خلف كل بر وفاجر.

سنن الدارقطني ج 2 ص 44 ح 1747.

جواز نماز خواندن پشت سر هر نيک و بدکاري، از اصل دين است.



پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 15:14 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 

 سيماى پذيرفتگان ولايت خدا

 

 آنكه ولايت خدا را پذيرفت:
 1. كارهايش رنگ خدايى پيدا مى‏كند. «صبغة اللّه»(1)
 2. براى خود رهبرى الهى برمى‏گزيند. «ان‏اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً»(2)
 3. راهش روشن، آينده‏اش معلوم و به كارهايش دلگرم است. «يهديم ربّهم بايمانهم»(3)، «انّا اليه راجعون»(4)، «لانضيع اجرالمحسنين»(5)
 4. در جنگ‏ها و سختى‏ها به يارى خدا چشم دوخته و از قدرت‏هاى غير خدايى نمى‏هراسد. «فزادهم ايماناً»(6)
 5. از مرگ نمى‏ترسد و كشته شدن در تحت ولايت الهى راسعادت مى‏داند. امام حسين‏عليه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة».(7)
 6. تنهايى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نيست، چون مى‏داند او زير نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»(8)
 7. از انفاق و خرج كردن مال نگران نيست، چون مال خود را به ولى خود مى‏سپارد.«يقرض اللّه قرضاً حسناً»(9)



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:, :: 14:44 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

آثار سبک شمردن نماز

رسول اکرم فرمودند :ای فاطمه،اگر کسی از مردان و زنان نماز را سبک بشمارد به پانزده بلا در دنیا و آخرت گرفتار میگردد.

6 بلا در دنیا،۳ بلا هنگام مردن، ۳ بلا در قبرش و ۳ بلا در قیامت هنگامی که از قبر خارج میگردد.

اما آن شش بلایی که در دنیا گرفتار میشود:

۱- خداوند برکت را از عمرش برمیدارد.

2-خداوند برکت را از رزقش برمیدارد

۳-خداوند نورانیت سیمای صالحین را از صورتش میگیرد.

4-هر عمل نیکی انجام دهد اجری نمیبرد

۵- دعایش مستجاب نشده و به آسمان بالا نمیرود

6- برای او بهره ای از دعای صالحین نیست

اما آن سه بلایی که دم مرگ دامنگیرش میشود:

1-با ذلت و خواری می میرد.

۲- گرسنه می میرد.



ادامه مطلب ...


آيا مي دانيد انسانها در روز قيامت به چه صورتهايي محشور ميشوند؟رسول خدا(ص) فرمودند: همه مردم (غير اهل تقوا) در روز قيامت،برهنه محشور ميشوند و خداي تعالي ده گروه از امت من را در روز قيامت از صفوف مسلمانان جدا مي کند و قيافه هايشان را تغيير مي دهند. اين ده گروه عبارتند از:

 

1- سخن چينان (که به شکل ميمون در مي آيند.)



2- حرام خواران (که به شکل خوک در مي آيند.)



3- ربا خواران (وارانه وارد محشر ميشوند.)



4- حاکمان جو ر (کور به عرصه محشر مي آيند.)



5- افراد خودخواه و خود پسند (گنگ و کر محشور ميشوند.)



6- عالمان بي عمل (زبانشان را مي جوند و چرک از دهانشان بيرون مي آيد.)



7- آزار دهندگان همسايه (با دست و پاي بريده وارد ميشوند.)



8- آنهايي که دوبهم زني کرده اند (به شاخه اي از آتش آويزان مي شوند.)



9- شهوت پيشگان و کساني که خمس و زکات خود را نمي پردازند (با بويي بد تر از مردار وارد محشر ميشوند.)



10- تکبر کنندگان (لباسهاي آتشين بر آنها مي پوشانند.)

 



سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, :: 23:11 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد


تآثیر اعمال گذشتگان بر آیندگان

در خطبه دوازدهم نهج‌البلاغه امام علی(علیه السلام) مهم‌ترین پیوند در میان مؤمنان را پیوند مکتب می‌شمرد که از هر پیوند دیگری (نژاد، زبان، منافع اجتماعی، ایده‌های حزبی و مانند آن) برتر و والاترست و شعاع این پیوند الهی تمام زمان‌ها و مکان‌ها را فرا می‌گیرد و همه انسان‌های گذشته و امروز و آینده را در یک مجموعه الهی و روحانی گردآوری می‌کند.
امام علی(علیه السلام) می‌فرماید: تمام مؤمنان امروز، و آن‌ها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند یا کسانی که قرن‌ها بعد از این از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ می‌شوند، در میدان جنگ «جمل» حضور داشته‌اند! چرا که این یک مبارزه شخصی بر سر قدرت نبود، بلکه پیکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و این دو صف همچون رگه‌های آب شیرین و شور تا «نفخ صور» جریان دارد و مؤمنان راستین در هر زمان و مکان در مسیر جریان حق و در برابر جریان باطل به مبارزه می‌خیزند و همه در نتایج مبارزات یکدیگر و افتخارات و برکات و پاداش‌های آن سهیم اند.

در قرآن مجید در داستان قوم «ثمود» می‌فرماید: «فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّیها»; (پس آن‌ها پیامبرشان (صالح) را تکذیب کردند و ناقه ای را که معجزه الهی بود پی نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نیز آن‌ها و سرزمینشان را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان کرد.
با توجّه به این اصل اساسی بسیاری از مسائلی که در قرآن و احادیث وارد شده است و برای بعضی یک معمّا جلوه می‌کند حل می‌شود. در قرآن مجید در داستان قوم «ثمود» می‌فرماید:
«فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّیها»
(پس آن‌ها پیامبرشان (صالح) را تکذیب کردند و ناقه ای را که معجزه الهی بود پی نمودند و به هلاکت رساندند، پروردگارشان نیز آن‌ها و سرزمینشان را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و با خاک یکسان کرد)!( الشّمس، آیه 14.)
در حالی که تواریخ با صراحت می‌گوید پی کننده ناقه تنها یک نفر بود، ولی از آن جا که دیگران نیز با او همدل و هم عقیده بودند فعل او به همه نسبت داده شده و مجازات همه را فرا گرفته است; و این مفهوم همان کلامی است که مولا(علیه‌السلام) در جای دیگر فرموده:«اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما یَجْمَعُ النّاسَ الرِّضی وَ السُّخْطُ وَ اِنَّما عَقَرَ ناقَةَ ثَمُودَ رَجُل واحِد فَعَمَّهُمْ اللهُ بِالْعَذابِ لَمّا عَمُّوهُ بِالرِّضا» ; (ای مردم رضایت و نارضایتی (نسبت به کاری) موجب وحدت پاداش و کیفر می‌گردد، ناقه ثمود را یک نفر بیشتر پی نکرد امّا عذاب و کیفر آن، همه کافران قوم ثمود را شامل شد چرا که همه به عمل او راضی بودند).( نهج البلاغه، خطبه 201)
در داستان «جابر بن عبدالله انصاری» که روز اربعین شهادت امام حسین(علیه‌السلام) به زیارت قبر مبارکش آمد و غوغایی در آن جا بر پا کرد می‌خوانیم که او ضمن زیارت‌نامه پرسوز و پر محتوایش در برابر قبر امام حسین(ع) و یارانش، خطاب به قبر یاران کرده و می‌گوید: من گواهی می‌دهم شما نماز را بر پا داشتید و زکات را ادا کردید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید با اهل الحاد پیکار کردید و خدا را تا آخرین نفس پرستش کردید، سپس افزود:«وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شارَکْناکُمْ فیما دَخَلْتُمْ فیهِ» ; (سوگند به خدایی که محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمت‌ها و پاداش الهی وارد شدید شریک و سهیم هستیم).
این سخن چنان بود که حتّی دوست با معرفت «جابر»، «عطیّه» را در شگفتی فرو برد تا آن جا که زبان به اعتراض گشود و گفت: ای جابر ما چه کرده‌ایم که با آن‌ها شریک باشیم، نه از دره‌ای پایین رفتیم و نه از کوهی برآمدیم و نه شمشیر زدیم در حالی که یاران حسین(علیه‌السلام) میان سرها و بدن‌هایشان جدایی افتاد و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند! جابر، اصلی را که در بالا به آن اشاره شد به استناد حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آ له و سلم) به «عطیّه» یادآور شد و گفت: من از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: «مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ اَحَبَّ عَمَلَ قَوْم اُشْرِکَ فی عَمَلِهِمْ»; (کسی که قومی را دوست دارد با آن‌ها محشور می‌شود و کسی که عمل قومی را دوست دارد در عملشان شریک است).سپس افزود: «سوگند به خدایی که محمّد(ص) را به حقّ به نبوّت برانگیخته، نیّت من و یاران من همان است که حسین و اصحابش(ع) بر آن بودند»!( بحارالانوار، ج 65، ص 131.)
خداوند می‌دانست آن‌ها (یهود معاصر پیامبر) قاتل پیامبران پیشین نبودند و لکن چون همدل و هم عقیده با قاتلان بودند، آن‌ها را قاتل نامید، چون راضی به فعل آن‌ها بودند
در آیات قرآن کراراً «یهودِ» معاصر پیامبر اسلام(ص) را که در مدینه می‌زیستند مخاطب قرار داده و آن‌ها را به خاطر اعمالی که معاصران موسی(ع) نسبت به او انجام دادند سرزنش و مؤاخذه می‌کند در حالی که قرن‌ها بلکه هزاران سال میان آن‌ها فاصله بود ولی چون آن‌ها نسبت به اعمال نیاکانشان علاقه‌مند و پایبند بودند تمام فاصله‌ها در نور دیده شده و همه در یک صف در برابر موسی(ع) قرار گرفتند. دلیل آن هم روشن است و آن این که همه یک حقیقت را می‌جویند و یک مطلب را می‌طلبند و در یک مسیر گام بر می‌دارند و برای یک هدف شمشیر می‌زنند و به خاطر جلب رضای خداوند یکتا تلاش و کوشش می‌کنند.
از جمله در یکی از آیاتی که در آن خطاب به بهانه جویان یهود دارد می‌گوید: «قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُل مِنْ قَبْلی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ» ; (بگو پیامبرانی پیش از من با دلایل روشن و آنچه را گفتید (معجزاتی را که امروز از من می‌خواهید) به سراغ شما آمدند، پس چرا آن‌ها را کشتید اگر راست می‌گویید)!( سوره آل عمران، آیه 183.)
جالب این که در ذیل این آیه حدیثی از امام صادق(علیه‌السلام) وارد شده است که می‌فرماید: «خداوند می‌دانست آن‌ها (یهود معاصر پیامبر) قاتل پیامبران پیشین نبودند و لکن چون همدل و هم عقیده با قاتلان بودند، آن‌ها را قاتل نامید، چون راضی به فعل آن‌ها بودند».( بحار، ج 97، ص 94.)
محدّث بزرگ «شیخ حرّ عاملی» در جلد یازده «وسائل الشیّعه» در «کتاب امر به معروف و نهی از منکر» روایات متعدّدی در این زمینه نقل کرده است.( وسائل الشیعه، ج 11، تاب «الامر بالمعروف»، باب 5.)
این طرز فکر، افق‌های وسیع را در برابر دیدگان ما می‌گشاید و به ما در فهم محتوای آیات و روایات و سلوک راه حق کمک قابل ملاحظه‌ای می‌کند.( پیام امام علی(ع)، جلد1، ص 501.)



دو شنبه 11 شهريور 1392برچسب:, :: 1:26 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

امام صادق علیه السلام                                                                                                                                         دلم هواى بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

 

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد

هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا

ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

 

براى فاطمه از بى کسى سخن مى‏گفت

براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید

پسر به مادر خود از کتک زدن مى‏گفت

 

فضاى شهر مدینه بیاد او تار است

هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏کشد او را عدو به دنبالش

هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است



شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 14:6 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

کیفر دردنیا                                                                                                                                                                                شكّى نيست كه جزاى كلّى بايد در سراى ديگر باشد و اين با بعضى از كيفرهاى موقّت ويا گوشمالى‏هايى كه به بعضى در دنيا داده مى‏شود، منافات ندارد و در آيات متعدّدى از قرآن نمونه‏هايى از جزاى دنيوى مجرمان بيان شده است، نظير: «ظَهَر الفَسادُ فِى البَرّ و البَحر بِما كَسَبت أيدِى النّاس لِيُذيقَهم بَعض الّذى عَمِلوا لَعلّهم يَرجِعون»( سوره روم، آيه‏41.) به خاطر كار مردم در دريا و خشكى فساد پديد آمده تا خدا سزاى بعضى از اعمالشان را به ايشان بچشاند، شايد از گناه باز گردند.

 همچنين آيات فراوانى داريم كه در باره مجرمان مى‏فرمايد: «لَهم فِى الدّنيا خِزىٌ» در دنيا نيز براى گناهكاران ذلّت و خوارى و شرمندگى است، ليكن اين جزا در حقيقت گوشه و جزئى از كيفرى است كه بايد ببيند. 

 بد نيست در اينجا به چند آيه كوتاه در اين زمينه اشاره كنيم:

 * قرآن مى‏فرمايد: «لَهم عَذابٌ فِى الحَيوةِ الدّنيا و لَعذاب الآخرة أشقّ»( سوره رعد، آيه‏34) براى آنها در دنيا عذاب است، ولى عذاب روز قيامت سخت تر است.

 در آيه‏ى ديگر بعد از آنكه مى‏فرمايد: هر كه از ياد ما اعراض كند او را به زندگى و روزگار سختى در دنيا گرفتار مى‏كنيم، چنين ادامه مى‏دهد: «و لَعَذاب الآخرةِ اَشدُّ واَبقى‏»( سوره طه، آيه‏127.) عذاب روز قيامت سخت‏تر و پايدارتر است.                                                                      در جاى ديگر مى‏خوانيم: «ولَنُذيقنَّهم من العذاب الاَدنى‏ دون العذاب الاكبر لعلّهم يَرجِعون»(. سوره سجده، آيه‏21) ما حتما عذاب نزديك را زودتر از عذاب بزرگ به آنها مى‏چشانيم تا شايد به فكر راه خطاى خود افتاده وبرگردند.

 * درباره كسانى كه بدون دليل و برهان (فقط به خاطر تكبّر در برابر حق) هر چه مى‏شنوند انكار كرده و شانه بالا مى‏اندازند مى‏فرمايد: «لَه فِى الدّنيا خِزىٌ و نُذيقهُ يَومَ القيامَةِ عَذابَ الحَريق»( سوره حج، آيه‏9) به اين افراد پر مدّعاى بى‏علم، هم در دنيا خوارى و هم در قيامت عذاب سوزانى مى‏چشانيم.

 * باز در جاى ديگر چنين مى‏خوانيم: «لِنُذيقَهم عَذابَ الخِزىِ فى الحَيوة الدّنيا و لَعذابُ الآخِرَةِ اَخزى‏»( سوره فصلت، آيه‏16) ما براى قوم عاد كه در برابر پيامبرشان تكبّر ورزيدند بادى شديد و سرد آنهم در روزهاىِ شوم و ناگوار فرستاديم، ليكن اين گوشه‏اى از جزاى تكبّرشان است وعذاب خواركننده‏تر را در قيامت مى‏چشند.

 البتّه در روايات متعدّدى نيز جزاى دنيوى به چشم مى‏خورد از جمله: در حديث مى‏خوانيم: هر كه براى ديگرى چاهى بكند خودش در آن واقع مى‏شود و خداوند جزاى بى‏احترامى به والدين و ظلم به مردم و كفران خدمات مردم را در همين دنيا داده و به قيامت حواله نمى‏دهد.( سفينةالبحار «بقى».)

 



شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 13:58 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

پاداش در دنیا                                                                                                                                                                     همان گونه كه كيفر و عذاب واقعى در قيامت است، همچنين پاداش اصلى و كامل در قيامت است، چون دنيا براى پاداش نيكوكاران نيز كوچك است، ولى منافاتى با پاداش و ثواب در دنيا ندارد.

 در اينجا نيز نمونه‏هايى از آن را نقل مى‏كنيم:

 * در سوره آل‏عمران بعد از بيان شهامت و استقامت رزمندگانى كه هوادار انبيا بودند مى‏فرمايد: «فَأتاهُم اللَّهُ ثَوابَ الدّنيا و حُسْنَ ثَوابِ الآخِرة»(46) خداوند به آنان هم ثواب دنيا و فتح و پيروزى مرحمت فرمود و هم پاداش نيك آخرت را.

 * در باره حضرت ابراهيم‏عليه السلام نيز چنين مى‏خوانيم: «وَ آتَيناهُ فِى الدّنيا حَسَنة» ما در دنيا به ابراهيم نيكى عطا كرديم.

 * درباره پيامبران بزرگوار و طرفدارانشان مى‏خوانيم: «اِنّا لَنَنصُرُ رسُلَنا والّذين آمنوا فِى الحَيوةِ الدّنيا»(47) ماپيامبران خويش و كسانى را كه ايمان آورده‏اند در همين دنيا يارى مى‏دهيم. 

 همانطور كه گفتيم در دنيا امكان و ظرفيّت پاداش نيست و اگر در آياتى سخن از پاداش يا كيفر در دنيا مى‏شود تنها گوشه و نمونه‏اى از پاداش و كيفر است، ولى اصل جزا و پاداش در قيامت است.


 46) سوره آل‏عمران، آيه 148.
47) سوره غافر، آيه‏51.

 



پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 9:44 ::  نويسنده : سید عباس علوی نژاد

 روش برخورد با مخالفان

 

 مخالفان به چند دسته تقسيم مى‏شوند كه بايد با هر كدام به نحوى عمل كرد:
 * گاهى افرادى به خاطر جهل و نادانى در برابر حقّ قرار مى‏گيرند و دشمنى مى‏كنند كه اين آيه دستور محبت و برخورد احسن مى‏دهد.
 در آيات ديگر نيز در اين‏باره آمده است:
 1. و هنگامى كه نادانان ايشان را (به سخنى ناروا) مخاطب سازند، سخنى مسالمت‏آميز يا سلام گويند. «و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»(1212)
 2. و چون بر بيهوده و ناپسند بگذرند، با بزرگوارى بگذرند. «و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراما»(1213)
 * گاهى مخالفت افراد بر اساس شك و ترديد است كه بايد با آنان از طريق استدلال و برطرف كردن شبهات برخورد كرد. 
 شك در مورد خداوند. «أفى اللّه شك...»(1214)
 شك و ترديد در مورد قيامت و رستاخيز. «ان كنتم فى ريب من البعث»(1215)
 ترديد در مورد نزول وحى وكتب آسمانى بر پيامبر. «ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا»(1216)
 * گاهى مخالفت بر اساس حسادت است كه بايد با اغماض برخورد كرد. 
 برادران يوسف اعتراف به حسادت و خطاى خود كردند، كه با وعده آمرزش حضرت يوسف روبرو شدند. «انّا كنّا لخاطئين... لا تثريب عليكم اليوم»(1217)
 هابيل، در مقابل حسادت برادرش قابيل گفت: اگر تو قصد كشتن من را دارى، من (هرگز) دست به چنين كارى نمى‏زنم. «لئن بسطت الىّ يدك لتقتلنى ما انا بباسط يدى اليك لاقتلك»(1218)
 * گاهى مخالفت به خاطر حفظ موقعيّت و رفاه و كاميابى‏هاى مادّى است. در اين موارد اتمام حجّت كافى است و آيات «ذرهم»(1219) (آنان را به حال خود واگذار) و «اعرض عنهم»(1220) (از آنان رويگردان و دورى كن) مطرح است.
 * گاهى مخالفت، در قالب كارشكنى و هَجو و تضعيف ايمان مردم است كه برخورد با اين گروه را آيات ذيل در قالب برخورد شديد با آنان و قطع رابطه و دستگيرى و گاهى اعدام مشخص مى‏كند:
 «واغلظ عليهم»(1221) با سختى و شدّت با كفّار برخورد كن. 
 «اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزء بها فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره»(1222) و چون بشنويد كه به آيات خدا كفر مى‏ورند و آنان را به مسخره مى‏گيرند، نبايد با آنان بنشينيد تا به گفتارى ديگر بپردازند.
 «لا تتخدوا اليهود و النصارى‏ اولياء»(1223) يهود و نصارى را دوست و سرپرست خود نسازيد.
 «اخذوا و قتّلوا تقتيلا»(1224) كفّار را بگيريد و به شدّت به قتل رسانيد.
 * گاهى دشمنى آنان با دست بردن به اسلحه و مبارزه‏ى مسلحانه است كه قرآن مى‏فرمايد: «فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى‏ عليكم...»(1225) همان گونه آنان بر شما تعدّى كردند بايد با آنان مقابله به مثل كنيد.

 

1211) ذيل آيه 34 سوره فصّلت.
1212) فرقان، 63.
1213) فرقان، 72.
1214) ابراهيم، 10.
1215) حج، 5 .
1216) بقره، 23.
1217) يوسف، 91 - 92.
1218) مائده، 28.
1219) انعام، 91 و حجر، 3.
1220) مائده، 42 ، نساء، 63 و 81.
1221) توبه، 73.
1222) نساء، 140.
1223) مائده، 51 .
1224) احزاب، 61.
1225) بقره، 194.



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید با سلام خدمت بازدید کننده های محترم همچنین هم شهری های عزیز.از بازدید کننده های عزیز وبزرگوار که از این وبلاگ بازدید کردند کمال تشکر را دارم. یادتون نره. منتظر نظرات آموزنده شما هستم با تشکر.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سیوجان و آدرس payam59.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 20716
تعداد مطالب : 43
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1